<html> بایگانی مهر ۱۳۹۵ :: هـــــــیئت بیــــــــت الــــــــــحســـن ( ع ) تهرانپارس

هـــــــیئت بیــــــــت الــــــــــحســـن ( ع ) تهرانپارس

ذاکـــــــر اهـــل بیـــــــــــت کربـــــلایـی نــــعمت نـــــادری

هـــــــیئت بیــــــــت الــــــــــحســـن ( ع ) تهرانپارس

ذاکـــــــر اهـــل بیـــــــــــت کربـــــلایـی نــــعمت نـــــادری

هـــــــیئت بیــــــــت الــــــــــحســـن  ( ع ) تهرانپارس

پیام عاشورا؛__
عاشورا، درس و عبرت
حادثه عاشورا، از دو جهت قابل تأمل و تدبر است؛ جهت اول، درس های عاشوراست. عاشورا، پیام ها و درس هایی دارد. عاشورا درس می دهد که برای دین، باید فداکاری کرد؛ درس می دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت؛ درس می دهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن ومرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیت، با هم، در یک صف قرار می گیرند؛ درس می دهد که جبهه دشمن، با همه توانایی های ظاهری، بسیار آسیب پذیر است.
اینها درس های عاشوراست؛ البته همین درس ها کافی است که یک ملت را از ذلت به عزت برساند. همین درس ها می تواند جبهه کفر و استکبار را شکست دهد؛ درس های زندگی سازی است.
جهت دوم، «عبرت های عاشورا»ست. غیر از درس، عاشورا، یک صحنه عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد؛ عبرت بگیرد، یعنی چه؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید می کند؛ چه چیزی برای او لازم است. این را می گویند «عبرت». شما اگر از جاده ای عبور کردید و اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده، مچاله شده و سرنشینانش نابود شده اند، می ایستید و نگاه می کنید؛ برای این که عبرت بگیرید [تا] معلوم شود که چطور سرعتی، چطور حرکتی و چگونه رانندگی ای، به این وضعیت منتهی می شود. این هم نوع دیگری از درس است؛ اما درس از راه عبرت گیری است.




هیئت فرهنگی و مذهبی بیت الحسن (ع) در محرم سال۱۳۸۷ تاسیس شد . حسینیه بیت الحسن واقع در تهرانپارس قنات کوثر کوچه دوم شرقی برگزار می گردد .مراسم و مناسبت های برگزار شده در هیئت بدلیل حضور سخنرانان ، خطبا ، اساتید و ذاکرین مطرح کشور کماکان از لحاظ کیفی و کمی در سطح بالایی قرار دارد که در زیر به برخی از این بزرگواران اشاره می شود :خطبا : حجت الاسلام بروجردی ، حجت الاسلام سیاری ،حجت الاسلام ناصری ذاکرثابت هیئت : کربلایی نعمت نادری
ذاکرین مهمان : حاج محمد کریمی ،حاج مرتضی طاهری ،حاج محمد کمیل،حاج ابراهیم رحیمی،سید حامد سید محمد، حاج مهدی ثقفی ، حاج محمد مولا ، حاج ابولفضل شهرابی، حاج مجید کریمی ، حاج محمد رهبر
کـانـــــــال تـلگـــــــــرام هــــــــــــــــــــــیــئت بــیـت الـــــــــــحسن (ع)
🆔هیئت بیت الحسن(ع) تهران پارس

🆔 https://telegram.me/beytolhasantehranpars ✔✔

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

آسمان تکیه به دستان تو دارد عباس (ع)

مرغ دل خانه در ایوان تو دارد عباس (ع)



ابوالفضل بین الحرمین
خادم الحسن

رقیه خاتون

شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام

عمه، بابایم کجاست؟

اسارت دشوار و یتیمی دردی عمیق است. یک سه ساله، چگونه می تواند تمام رنجِ تشنگی و زخم تازیانه اسارت و از آن بدتر، درد یتیمی را به جان بخرد، آن هم قلب کوچکِ سه ساله ای که تپیدن را از ضربانِ قلب پدر آموخته و شبی را بی نوازش او به صبح نرسانده است. امّا... امّا او رقیه حسین است و بزرگی را هم از او به ارث برده است. رقیه پس از عاشورا، پدر را از عمه سراغ می گیرد و لحظه ای آرام ندارد، با نگاه های کنجکاوش از هر سو ـ تمام عشقش ـ پدرش را می جوید و سکوتِ عمه، سؤال او را بی جواب می گذارد و او باز هم می پرسد: «عمه، بابایم کجاست؟...»



لحظه های بی قرار

این جا خرابه های شام، منزل گاه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است. رقیه با اسیران دیگر وارد خرابه می شوند، اما دیگر تاب دوری ندارد. پریشان در جست و جوی پدر است. امشب رقیه، فقط پدر و نوازش های پدر را می خواهد. امشب رقیه علیهاالسلام است و عمه، امشب رقیه علیه السلام است و سر بابا، امشب ملائک آسمان از غم دختر حسین علیه السلام در جوش و خروشند، امشب شب وداع رقیه علیهاالسلام و زینب علیهاالسلام است. او در آغوش عمه، بوی پدر را به یاد می آورد و دستان پر مهر او را احساس می کرد.



گل نازدانه پدر

رقیه ...رقیه نجیب! ای مهتاب شب های الفت حسین! ای مظلوم ترین فریاد خسته! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه!

رقیه... رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند.

رقیه... رقیه صبور! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد.


خادم الحسن


شب اول محرم


خادم الحسن
کد صفحات ورودی